هر رابطهای داستانی دارد. گاهی دو نفر با عشق و شور آغاز میکنند، اما بعد از گذشت سالها، احساس میکنند که از یکدیگر دور شدهاند، مدام درگیر دعواهای بیپایان هستند یا حتی دیگر حرفی برای گفتن ندارند. در ظاهر، ممکن است این اختلافات به مسائل ملموس مانند تربیت فرزندان، مشکلات مالی یا اختلافات با خانوادهی همسر مربوط شود. اما در روان درمانی تحلیلی، اینطور دیده میشود که روابط ما فقط بر اساس مسائل روزمره شکل نمیگیرند. بلکه، در هر رابطه، ما گذشتهمان را با خود میآوریم؛ زخمهای قدیمی، تجربیات دوران کودکی، ترسها، امیدها و نیازهایی که در طول زمان به طور ناآگاهانه نادیده گرفته یا گفته نشدهاند.
این رویکرد بر این باور است که بخش زیادی از احساسات، افکار و رفتارهای ما به صورت ناهوشیار عمل میکنند و ریشه در تجربههای اولیه زندگی ما دارند.
در کار با زوجها، درمانگر تحلیلی تلاش میکند تا کمک کند دو نفردرک کنند چگونه گذشتهشان بر رابطهی فعلیشان سایه انداخته است. مثلاً اگر کسی در کودکی احساس طرد شدن را زیاد تجربه کرده است، ممکن است در بزرگسالی نسبت به بیتوجهیهای کوچک همسرش واکنش شدیدتری نشان دهد، حتی اگر آن بیتوجهی ها عمدی نباشد.
با پاسخ به ۲۱ سوال از وجود یا عدم افسردگی آگاه شوید
در رویکرد تحلیلی، رابطهی عاشقانه صرفاً همراهی دو بزرگسال نیست؛ بلکه فضایی است که افراد در آن تلاش میکنند نیازهای برآوردهنشده دوران کودکی را جبران کنند، اغلب بدون آنکه خودشان آگاه باشند.
مثلاً:
· فردی که در کودکی والدینی کنترلگر داشته، ممکن است در بزرگسالی به شدت به استقلال خود حساس باشد و هر درخواست سادهای از طرف همسرش را نوعی کنترل تلقی کند.
· یا کسی که والدین بیثباتی داشته، ممکن است در رابطهاش بسیار وابسته و نگران از دست دادن شریکش باشد و مدام به دنبال اطمینان از حضور او باشد.
در روان درمانی تحلیلی با زوجها، درمانگر فقط به «حل کردن اختلاف» نمیپردازد. هدف این نیست که دو نفر فقط دعوا نکنند، بلکه کمک میشود هر دو خودشان و یکدیگر را بهتر بشناسند.
در جلسات:
· زوجها دربارهی احساسات، ترسها، خاطرات و معناهای پنهانی حرفها و رفتارهایشان صحبت میکنند.
· درمانگر توجه میکند که هر یک چگونه در رابطه به الگوهای قدیمی (و گاهی ناکارآمد) واکنش نشان میدهند.
· این موضوع مورد بررسی قرار می گیرد که چقدر ممکن است افراد احساساتی که نسبت به والدین یا مراقبان اولیه داشتهاند، ناخودآگاه به شریک فعلیشان منتقل کنند.
مثلاً یکی از زوجین ممکن است بگوید: «تو هیچوقت من را نمیفهمی»؛ این جمله ممکن است صرفاً مربوط به یک گفت وگوی روزمره نباشد، بلکه ریشه در سالها احساس دیده نشدن در دوران کودکی داشته باشد. درمانگر کمک میکند این ریشهها دیده شوند تا الگوهای ناسالم تکرار نشوند.
روان درمانی تحلیلی با زوجها بهجای تمرکز صرف بر تغییر رفتار، روی درک عمیق و ریشهای از رابطه و خود تأکید دارد. و می تواند منجر به تغییرات زیر شود:
· افزایش همدلی بین زوجین
· کاهش سوءتفاهمها و تفسیرهای نادرست
· توانایی بیشتر در گفتوگو دربارهی احساسات عمیقتر
· آگاهی از الگوهای ناهوشیار تکرارشونده در رابطه
· گاهی حتی تصمیم گیری روشنتر دربارهی آیندهی رابطه(ماندن، جدا شدن، یا ترمیم رابطه)
رویکرد تحلیلی ممکن است برای زوجهایی مناسبتر باشد که:
· احساس میکنند در رابطهشان مسائل حلنشدهی عمیق وجود دارد.
· اختلافها تکراری و مزمن شدهاند.
· در بیان احساسات یا درک احساسات یکدیگر مشکل دارند.
· میخواهند رابطهای عمیقتر، پایدارتر و آگاهانهتر بسازند.
همچنین برای افرادی که به رشد شخصی و فهم عمیقتر از خود و شریک زندگی علاقه دارند، این روش میتواند بسیار غنی و مؤثر باشد.
روان درمانی تحلیلی با زوجها مثل سفر به لایههای پنهان یک رابطه است. سفری که در آن، گذشته، حال و امیدهای آینده در کنار هم بررسی میشوند. اگرچه این مسیر همیشه ساده نیست، اما میتواند زوجها را به نقطهای از درک، صمیمیت و پذیرش برساند که در آن رابطه صرفاً تحمل کردن یکدیگر نیست، بلکه همراهیای آگاهانه و انتخابشده است.
مشاوره آنلاین با بهترین مشاوران فارسی زبان
● جلسه پیش مشاوره رایگان